زن جوان: یواشتر برو من می ترسم
مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره!
زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری
زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی
مرد جوان: مرا محکم بگیر
زن جوان: خوب، حالا می شه یواشتر برونی؟
مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی
سرت بذاری، اخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه
روز بعد روزنامه ها نوشتند
برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.
در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد،
یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت
مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن
جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت
و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند
و این است عشق واقعی
رو پله های آخری پشت تو گرداب الان
تو قله آرزوهات فرشته ها پیشت میان
وقت عذابت میرسه همینجا محشر خداست
تقاص این همه هوس این نعره های بی صداست
راحت بمیر زجه نزن
با توام جنازه ی تا خرخره توی لجن
بخوای نخوای میبرنت بی خودی دست و پا نزن
اون نعره های ممتدت گوش شبا رو پاره کرد
باز اون چشای حیرونت آدمارو نشونه کرد
آغوش بی محبتت پناه می داد به هر کسی
اون بوسه های بی هدف رژه می رفت رو هر لبی
راحت بمیر زجه نزن
با توام جنازه ی تا خرخره توی لجن
بخوای نخوای میبرنت بی خودی دست و پا نزن
اکنون زمان زندگیست , تاخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن از اشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن , شمشیر را باور نکن
خود را ضعیف و کم ندان , تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی , تحقیر را باور نکن
بر روی بوم خونه هر چیزی که می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود , نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن , تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد افرید , ازاد ازاد افرید
پرواز کن تا ارزو , زنجیر را باور نکن
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0 مجموع بازدیدها : 1955 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|